سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری
شهید ذوالفقاری از خلبانان باهوش و تحصیل کرده نیروی هوایی بود که به سه زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی تسلط داشت.
از شاهکارهای به یادماندنی او پرواز شجاعانه بر فراز بغداد و گرفتن عکس و فیلم از مناطق استراتژیک آن بود.
پرواز با فانتوم
شناسایی که تنها بود و بی دفاع و سلاحی جز دوربین فیلمبرداری نداشت، دل
شیر می خواست. مردانی می خواست که سیاوش وار به دل آتش بزنند و با تهیه
عکس از مواضع دشمن، چشمان تیزبین نیروی هوایی باشند و فریدون ذوالفقاری
مردی از این تبار بود. خلبان تحصیل کرده و باهوشی که در مدارس و
دانشگاههای اتریش، آلمان و انگلستان تحصیل کرده و پیچیده
ترین آموزشهای پرواز را در آمریکا با موفقیت به پایان رسانده بود و اینک
با کوله باری از دانش و تجربه آمده بود که پاسدار حریم این آب و خاک در
برابر هجوم دشمن باشد. در اینجا ابتدا برگی زرین از کارنامه
پرافتخار خدمتی او را در عملیات شناسایی بغداد ورق می زنیم و سپس به مرور
زندگی نامه اش می پردازیم.
شناسایی کامل بغداد
جنگ آغاز شده بود و با
توجه به عدم شناخت کافی خلبانان نیروی هوایی از موقعیت اهداف دشمن، باید
به طریقی این اهداف شناسایی و با مشخص شدن موقعیت جغرافیایی آنها، برای
انهدامشان اقدام می شد.
لذا همزمان با شروع جنگ، عملیات شناسایی و عکس
برداری هوایی از مناطق نظامی دشمن نیز آغاز شده بود. این ماموریتها بدین
شکل بود که قبل از انجام عملیات، ابتدا از محل عکس برداری می شد، سپس کار
بر روی عکسهای گرفته شده انجام می پذیرفت و عملیات طراحی می شد. آنگاه
هواپیماهای شکاری-بمب افکن با توجه به همین اطلاعات، به محل رفته و آن جا
را بمباران می کردند و سپس دوباره هواپیمای شناسایی به محل اعزام می شد و
از آن جا عکس برداری می کرد تا میزان خسارات وارده مشخص شود.
به جز
این موارد، هواپیماهای شناسایی به تنهایی پروازهای دیگری را نیز در عمق
خاک دشمن انجام می دادند. این ماموریتها به خاطر بعد مسافت، موقعیت پدافند
دشمن و نوع عکس برداری بسیار خطرناک بود و اکثر آنها غیر ممکن به نظر می
رسید.
عملیاتی حساس
در
همین زمان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تصمیم به انجام یک
ماموریت شناسایی بزرگ گرفت. این عملیات به قدری حساس بود که دستور آن راسا
توسط فرماندهی محترم وقت نیروی هوایی صادر شده بود و تاکید شده بود حتی
اگر ضرورت یابد که چندین بار این ماموریت تکرار شود، باید در نهایت این
عملیات انجام شود.
پایگاه هوایی همدان مامور انجام این عملیات شده
بود. بارها این گونه ماموریتها توسط خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی انجام
گرفته بود ولی این بار ماموریت شکل دیگری داشت.
عملیات همان طور که
گفته شد بسیار حساس و درعین حال خطرناک بود. با بررسیهای اولیه هم احتمال
انجام این عملیات تقریبا صفر بود، ولی این ماموریت به هر قیمتی باید انجام
می شد.
عکس برداری کامل از بغداد
طبق
دستور ابلاغی، هواپیماهای شناسایی باید از پایگاه هوایی الرشید بغداد،
کاخ صدام حسین، مجلس الوطنی، ساختمان وزارت جنگ، ساختمان حزب بعث، ستاد
ارتش عراق، پالایشگاه الدوره بغداد، کارخانه اسلحه سازی و انبار مهمات در
حومه بغداد عکس برداری می کردند.
تقریبا انجام این عملیات غیرممکن
بود. فرماندهی پایگاه هوایی همدان با احضار فرمانده گردان شناسایی پایگاه،
این ماموریت را به وی ابلاغ نمود و توضیح داد که این عملیات تا چه حد می
تواند در روحیه رزمندگان اسلام تاثیر مثبت بگذارد.
فرمانده گردان شناسایی پایگاه، سرتیپ خلبان شهید "فریدون ذوالفقاری" یکی از بهترین خلبانان هواپیمای فانتوم شناسایی (آر.اف.4) بود.
وی
با دریافت ابلاغیه، سریعا مشغول به طرح ریزی این عملیات شد. با توجه به
دشواری این عملیات، شهید ذوالفقاری تصمیم گرفت که شخصا این عملیات را انجام
دهد.
کار طراحی عملیات آغاز شد
برای این عملیات لازم بود تا چندین نکته مورد توجه قرار گیرد:
اول
در نظر گرفتن توان عملیاتی، دوم در نظر گرفتن آمادگی عملیاتی و سوم
انتخاب یک خلبان باتجربه و درعین حال شجاع که البته از حیث شجاعت خلبانان،
نیروی هوایی با مشکلی مواجه نبود.
شهید ذوالفقاری با
توجه به حجم بالای پدافند منطقه، تصمیم گرفت که این عملیات توسط یک فروند
هواپیما انجام شود. پس یکی از بهترین خلبانان کابین عقب پایگاه را که جزو
شجاعترین و ورزیده ترین خلبانان بود، انتخاب و به وی تاکید کرد جهت رعایت
اصول حفاظتی، در مورد این ماموریت با کسی صحبت نکند.
کار طراحی عملیات آغاز شد. به خاطر تنوع نقاط، فاصله آنها، فشردگی پدافند هوایی و نوع عکس برداری طراحی عملیات بسیار دشوار بود.
در
قدم اول خلبان ذوالفقاری با بررسی موانع منطقه و نوع عکس برداری، دستورات
لازم را برای تجهیز هواپیما به دستگاه های پادکار الکترونیک و دوربینهای
مخصوص به گردان نگه داری ابلاغ نمود تا بر اساس آن نیازهای هواپیما تامین
گردد.
در دستورات تهدیداتی مثل موشکهای سام 2 و 3 و 6، هواپیماهای دشمن، موشک های برد کوتاه رولند و انواع توپ های ضد هوایی ذکر شد.
قدم
بعدی تعیین زمان عملیات بود. شهید ذوالفقاری و کمک خلبان وی، تصمیم
گرفتند در اواسط روز این عملیات انجام شود و این به دو دلیل بود: اول این
که در این موقع آفتاب کامل بود و عکس ها روشنتر و با کیفیت تر ثبت می
شدند، دوم عملیات در این ساعت باعث می شد سایه هواپیما روی زمین نیفتد و
در عکسها مشخص نشود.
قدم بعدی تعیین راههای ورودی به بغداد و حومه آن
بود. دو مسیر برای ورود به بغداد مشخص و همچنین مقرر شد اهداف با توجه به
اهمیت آن اولویت بندی شوند و به ترتیب از آنها عکس برداری شود.
چون
هواپیما فاقد هرگونه وسیله دفاعی بود، قرار بر این شد که یک هواپیمای
شناسایی ابتدا به پرواز درآید و موقعیت منطقه را بررسی کند و در صورت نبود
خطرات احتمالی، هواپیمای عکس برداری و شناسایی به پرواز درآید. همزمان یک
فروند هواپیمای رهگیر اف 14 نیز در پشت مرزها به گشت زنی بپردازد که در
هنگام بازگشت فانتوم شناسایی، درصورتی که مورد تعقیب هواپیماهای دشمن قرار
داشت، از نفوذ هواپیماهای دشمن به خاک کشورمان جلوگیری کند.
همچنین
یک فروند تانکر سوخت رسان نیز در همین منطقه با پوشش هوایی همین هواپیمای
اف 14 حضور پیدا کند تا در هنگام رفت و برگشت، به فانتوم سوخت رسانی کند.
ساعت پرواز نیز ساعت 5/9 صبح روز بعد انتخاب شد.
عملیات آغاز می شود
ساعت
8 صبح روز موعود، خلبانان آخرین چکهای لازم را انجام دادند. همزمان با
پدافند مرزی هماهنگ شد و به هواپیماهای اف 14 و تانکر 747 دستورات لازم
برای زمان پرواز و همچنین منطقه ایستایی داده شد.
راس ساعت مقرر
هواپیمای فانتوم شناسایی به پرواز درآمد. خلبان بعد از پرواز هواپیما را
در ارتفاع 18000 پایی نگه داشته و به سمت محل ملاقات با تانکر پیش رفت. در
منطقه ایستایی تانکر سوخت رسان منتظر فانتوم بود. در سکوت کامل رادیویی
فانتوم به تانکر وصل شد و عمل سوخت گیری با موفقیت انجام شد.
شهید
ذوالفقاری بعد از سوخت گیری بلافاصله ارتفاع خود را کم کرده و در ارتفاع
500 پایی وارد دره های مرزی شد و به سمت مرز پیش رفت. در همین ارتفاع
فانتوم وارد خاک عراق شد و با گردشی به سمت 290 درجه، به سمت جنوب بغداد
پیش رفت. قسمت مشکل ماموریت تازه آغاز شده بود. ذوالفقاری ارتفاع را به
100 پایی رسانده و با سرعت 570 نات به سمت بغداد حرکت کرد. او با توجه به
مسطح بودن زمین، مجددا ارتفاع را کم کرد و سرعت را افزایش داد.
در
همین هنگام شهید ذوالفقاری متوجه کابلهای برق فشار قوی در روبه روی خود شد
و بلافاصله کمی ارتفاع گرفت و از روی آنها به فاصله چند متر گذشت. در این
هنگام چند چراغ اخطار دهنده راداری در کابین خلبان روشن شد. ذوالفقاری
ارتفاع را کم و به زیر 100 پا رساند.
بر فراز بغداد
بعد
از دقایقی شهید ذوالفقاری با تغییر سمت هواپیما، راه بغداد و پایگاه
هوایی این شهر را پیش می گیرد. بعد از عبور از راه آهن، هواپیما به 2
مایلی هدف اول می رسد: پایگاه هوایی الرشید. ارتفاع عکس برداری در این
پایگاه 500 پا بود. هواپیما همچون شبحی در آسمان پیش می رفت و در یک آن
درحالی که عراقیها غافلگیر شده بودند، هواپیمای شناسایی با ارتفاع 450 پا و
سرعت بالای 600 نات از روی پایگاه عبور می کند و عکس های زیبایی نیز تهیه
می کند.
هواپیما اینک از کنار بغداد گذشته بود. لذا شهید ذوالفقاری
با سرعت به سمت شمال بغداد در حرکت بود. عراقیها در این فکر بوند که
ماموریت این هواپیما ناموفق بوده و او درحال فرار است. در این هنگام با
فاصله گرفتن از شهر، با گردشی مناسب خود را در مسیر دیگری قرار می دهد.
کار مرحله اول با موفقیت انجام شده بود و عراقیها مطمئن شده بودند که
هواپیمای ایرانی فرار کرده است. در این هنگام ارتفاع هواپیما از سطح زمین
حدود 50 پا بود. وقتی هواپیما کمی از منطقه فاصله گرفت، ذوالفقاری با
گردشی تند به سمت چپ خود را در مسیر شمال بغداد قرار داد. رودخانه دجله و
پلهای آن اولین چیزهایی بودند که خلبانان می دیدند. هواپیما با سرعت به
روی شهر رسید و در ارتفاعی متغییر بین 400 تا 1000 پا شروع به عکس برداری
نمود.
پرواز در ارتفاع 9 متری
توپهای
ضد هوایی بی امان شلیک می کردند. 7 دوربین عکس برداری، تصاویر مواضع دشمن
در شهر بغداد را ثبت می کرد. با اتمام این مرحله، خلبان بلافاصله با
تغییر سمت، راه پالایشگاه الدوره بغداد را پیش گرفت.
پدافند سهمگین
این پالایشگاه باعث شده بود آنجا به دژی نفوذ ناپذیر تبدیل شود. شهید
ذوالفقاری در این هنگام برای مصون ماندن از پدافند دشمن، ارتفاع خود را به
30 پا (9 متر) رساند و به محض قرار گرفتن بر روی پالایشگاه، با افزایش
ارتفاع به 700 پایی شروع به عکس برداری از این پالایشگاه نمود.
این
آخرین هدف بود. لذا خلبانان با گردش 90 درجه راه ایران را پیش گرفتند. در
این هنگام هواپیما ارتفاع خود را به 2000 پایی رسانده و با سرعت کمتری به
سمت مرز درحال حرکت بود.
هواپیمای عراقی در تعقیب فانتوم
ناگهان
خلبان متوجه چراغ اخطار موشک شد که از سمت عقب به هواپیما نزدیک می شد.
قبل از این که خلبانان بتوانند عکس العملی از خود نشان دهند، موشک از بالای
هواپیما عبور کرد، در مقابل آنها با زمین برخورد کرد و منفجر شد.
ذوالفقاری بلافاصله موتورها را در حالت پس سوز قرار داد و درحالی که 20 مایل تا مرز مانده بود، با حداکثر سرعت پیش رفت که...
موشک
دوم در پشت هواپیما منفجر شد و هواپیما دچار تکانهای شدیدی شد. به دلیل
استفاده از پس سوز و حرکت در ارتفاع پایین، سوخت درحال اتمام بود. خلبان
مجبور شد برای کمتر مصرف شدن سوخت، ارتفاع هواپیما را افزایش دهد. این کار
بسیار خطرناک بود چون علاوه بر این که در دید رادارهای دشمن قرار می گرفت،
باعث می شد توسط هواپیماهای عراقی رهگیری شود و مورد حمله قرار بگیرد.
خلبان با هماهنگی کمک خود به یکباره ارتفاع خود را به 15000 پایی رساند و
در همین هنگام ارتفاعات مرزی کشورمان در دید خلبان بود. ذوالفقاری بلافاصله
پس سوز موتورها را خاموش می کند و به سمت محل ایستایی برای سوخت گیری
هوایی پیش می رود، ولی هنوز از سوی هواپیماهای دشمن تهدید می شد.
سوخت درحال اتمام بود
همه
چیز تا این جا خوب پیش رفته بود ولی به دلیل کاهش شدید سوخت فانتوم
شناسایی، این هواپیما هر لحظه در خطر سقوط قرار داشت و این باعث می شد که
تمامی این عملیات ناموفق باشد. خلبان با تانکر تماس می گیرد و اعلام وضعیت
اضطراری می کند. رادار زمینی نیز با هواپیمای اف 14 تماس می گیرد و
دستورات لازم را جهت پشتیبانی از فانتوم صادر می کند.
خلبان دوباره با
تانکر تماس می گیرد و اعلام خطر می کند که خلبان تانکر به او می گوید که
در نزدیک شما هستیم. پس از دقایقی سرانجام خلبان موفق می شود از دور
هواپیمای تانکر را مشاهده کند. با نزدیک شدن به تانکر، خلبان هواپیمای
سوخت رسان شروع به گردش می کند تا در جلوی فانتوم قرار گیرد. سرانجام کار
اتصال انجام می شود و فانتوم شروع به سوختگیری می کند. در این هنگام بود
که خلبان متوجه معجزه دیگری شده بود. نشان دهنده بنزین عدد 400 پوند را در
زمان اتصال به تانکر نشان می داد و این درحالی بود که اگر مقدار بنزین کم
تر از 500 پوند باشد، موتورهای هواپیما خاموش می شوند ولی فانتوم همچنان
پرواز می کرد.
معجزه ها ادامه دارد
بعد از سوختگیری، خلبان تانکر جویای عملیات می شود . شهید ذوالفقاری پاسخ می دهد:
- موشک در نزدیکی دم منجر شده است شما نگاه کن ببین چه خبر است؟
خلبان تانکر با کم کردن سرعت در پشت فانتوم قرار می گیرد و پس از وارسی هواپیما دوباره به حالت اولیه باز می گردد.
ذوالفقاری
سوال می کند اوضاع چطور است؟ ولی درحالی که چندین بار تکرار می کند جوابی
نمی شنود. در نهایت خلبان تانکر می پرسد به کجا می روید که شهید جواب می
دهد تهران!
خلبان تانکر که متوجه شده بود وضعیت فانتوم خطرناک است و
خسارات وارده بالا می باشد، تصمیم می گیرد تا تهران با فانتوم پرواز کند.
لذا بعد از سمت گرفتن به سمت تهران، با پایگاه هوایی تماس می گیرد و با
اعلام وضیعت هواپیما به رادار، درخواست اعلام وضعیت اضطراری در پایگاه می
کند.
خلبان فانتوم با نزدیک شدن به پایگاه متوجه ماشینهای آتش نشانی و
آمبولانس در اطراف باند می شود و تعجب می کند، زیرا او وضعیت اضطراری
اعلام نکرده بود.
ذوالفقاری با کم کردن ارتفاع در ابتدای باند فرود می آید و با مهارت و کمک خلبان کابین عقب هواپیما را متوقف می کند.
عملیات با موفقیت 100 درصد با کمک خداوند متعال انجام شد
خلبانان
در میان استقبال پرسنل، از هواپیما پیاده می شوند و تازه متوجه عمق حادثه
و معجزه می شوند. هواپیما از قسمت دم به طور کل از بین رفته بود. آنها
تازه فهمیدند که چرا تانکر آنها را تا تهران همراهی کرد و همچنین در
پایگاه اعلام وضعیت اضطراری شده بود.
قدم نهایی، ظهور و چاپ عکسهای
گرفته شده بود که این کار با دقت و ظرافت خاصی صورت پذیرفت و بعد از این
بود که میزان موفقیت عملیات مشخص شد.
کاخ صدام، مجلس الوطنی و سایر اهداف استراتژیک رژیم بعثی عراق به خوبی در عکسها و فیلمها مشاهده می شد.
کیفیت عکسها و زاویه عکس برداری به قدری دقیق و خوب بود که از تعدادی از عکسها بصورت تبلیغاتی استفاده شد.
این
عملیات نمونه بارز یک معجزه الهی بود، زیرا هر کدام از خطراتی که در این
پرواز فانتوم شناسایی را تهدید می کرد به تنهایی می توانست مانع از بازگشت
هواپیما به پایگاه شود.
--------------------------------------------------------
زندگی نامه سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری
درجه : سرتیپ
نام : فریدون
نشان : ذوالفقاری
عنوان سازمانی : معاون عملیاتی منطقه هوایی مهرآباد
عنوان تخصصی : خلبان شکاری
تاریخ تولد : 1324/1/21 تهران
تاریخ شهادت : 1365/3/10
وضعیت تاهل : متاهل
تعداد فرزندان : دو دختر
محل دفن : بهشت زهرا در تهران
فریدون در سال 1324 در
خانواده ای نظامی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش مهندس الکترومکانیک
بود و در ارتش خدمت میکرد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به
پایان رسانید. فریدون از همان ابتدای تحصیل دارای هوش سرشاری بود؛ چنان که
بعد از پایان دوره تحصیلی ابتدایی والدینش او را به دورههای آموزش زبان
انگلیسی فرستادند.
همزمان با کسب مدرک
دیپلم، 17 بهار از عمرش نگذشته بود که برای ادامه تحصیل به اتریش و آلمان
رفت و بعد از آن برای فراگیری زبان انگلیسی عازم انگلستان شد. سپس در یکی
از دانشگاههای اتریش پذیرفته شد و توانست در کنار تحصیل رشته فنی به سه
زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی مسلط شود.
فریدون پس از اتمام
تحصیل در اتریش در 23 سالگی در سال 1346 به ایران بازگشت و بر حسب علاقه
به رشته خلبانی وارد دانشکده افسری شد و در مدت 8 ماه با رتبه خوبی، این
دوره را پشت سر گذاشت. پس از طی دوره آموزشهای مقدماتی آکادمی و پروازی با
هواپیماهای «T-41» و «T-6» در تهران ، برای ادامه تحصیل به ایالات متحده
آمریکا اعزام شد.
در آمریکا دوره تکمیلی آکادمی و پرواز با هواپیماهای
جت آموزشی «T-37» و جت مافوق صوت «T-38» را با 220 ساعت پرواز طی نموده و
در پایان به درجه ستوان دومی مفتخر شد و به ایران مراجعت نمود.
در
سال 1348 برای طی دوره پرواز شکاری تاکتیکی هواپیمای «اف-5» در پایگاه یکم
شکاری در مهرآباد تهران برگزیده شد و بلافاصله برای ادامه دوره به پایگاه
هوایی دزفول منتقل گردید. پس از طی دوره به عنوان خلبان شکاری تاکتیکی
«اف-5» به اسکادران 42 شکاری بمب افکن در دزفول منتقل و چندی بعد برای
پرواز با هواپیماهای «آراف-5» که یک نوع شکاری شناسایی تاکتیکی مافوق صوت
بود، به پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران اعزام گردید. چیزی نگذشت که
برای طی دوره آموزشی شکاری تاکتیکی فانتوم برگزیده شد. او جزو خلبانان
باهوشی به شمار می رفت که برای گذراندن دوره پیشرفته هواپیمای شناسایی
فانتوم RF-4E دو باره به آمریکا اعزام شد.
او در آغاز جنگ عراق علیه
ایران به عنوان فرمانده اسکادران شکاری شناسایی فانتوم در مهرآباد وارد
جنگ گردید. بخش اعظم عکسهای تاکتیکی از فعالیتهای نیروهای دشمن در خوزستان
توسط این خلبان شهید گرفته شده است. از شاهکارهای عملیات جنگی او علیه
اهداف استراتژیک در خاک عراق، گرفتن عکس از مجلس الوطنی عراق و کاخ ریاست
جمهوری در بغداد است.
او از آغاز جنگ تحمیلی در اغلب ماموریتهای حساس
شناسایی، به صورت داوطلبانه شرکت می کرد. با توجه به اینکه فریدون دارای
مدارک عالی تحصیلی و سابقه بیشتر در میان دیگر همرزمانش بود، مدت پروازش
در طول مأموریتهای محول شده، کامل شده بود. به همین دلیل در آخرین پرواز
فریدون، سرهنگ صدیق، فرمانده وقت نیروی هوایی، با پروازش مخالفت میکند و
او را از ادامه مأموریت جدید باز میدارد؛ اما فریدون تیمسار صدیق را قانع
میکند و قول میدهد که پرواز آخر باشد و دیگر به ماموریت نمیرود.
تیمسار
صدیق برای اینکه بتواند نیروی زبده خود را از این مأموریت خطرناک
بازدارد، به نزد آقای هاشمی رفسنجانی میرود تا مگر پرواز بهترین نیرویش
را لغو کند؛ اما دیگر دیر شده بود و فریدون برای آخرین بار، به منظور
شناسایی به سوی کشور عراق پرواز میکند.
مرسوم این است که 4
هواپیما برای اسکورت هواپیمای شناسایی همراه شوند؛ اما آن روز یعنی دهم
خردادماه 1365، فریدون تنها با 2 هواپیمای اسکورت به مأموریت خود ادامه
میدهد. دشمن که درصدد بود هواپیمای شناسایی را شکار کند با 3 هواپیمای
نظامی به تعقیب هواپیمای او میرود و بعد از تعقیب و گریز بسیار، 2 موشک
در حوالی جزیره مجنون به هواپیمای شناسایی که فریدون، خلبان آن بوده اصابت
میکند و سرانجام کبوتر سبکبال آسمان ایران به آرامش ابدی میرسد.
شهید ذوالفقاری در طی
جنگ به علت خدمات فوق العاده جنگی، مدت بیست و سه ماه ارشدیت گرفت و در
لحظه شهادت بر اساس قوانین و مقررات ارتش جمهوری اسلامی ایران به درجه
سرتیپی و دریافت نشان فتح مفتخر گردید.
منبع= iranian-airforce.blogfa.com